تقلیل هویت ایرانی- اسلامی به نشانههای اگزوتیک در آثار تجسمی معاصر
دکتر کاظم خراسانی / عضو هیات علمی دانشگاه
امروزه معنایی که در مواجهه با آثار هنری معاصرِ بسیاری از هنرمندان ایرانی از مفهوم «هویت ایرانی- اسلامی» به ذهن متبادر میشود، بیشترکلیتی ایدئولوژیک است. گویی برخورداری از هویتی ملی و مذهبی برای هنرمند در استفاده از بستههای محتوایی تعیّن یافته و ازپیش آمادهایست که وی باید به نحوی جبرگرایانه در آثارش بکار برد تا در عرصه جهانی هنرهای تجسمی دیده شود. این بستههای مشخص عموماً شامل مولفههای بصری آشنایی هستند که مستقیماً به تاریخ و فرهنگ ایرانی یا اسلامی ما ارجاع میدهند و قرار است تا کلیت آن را در فرم جزئی خویش بازنماییکنند. استفاده از خوشنویسی و کالیگرافی، نمادها و نشانههای مذهبی، نقوش اسلیمی ومینیاتوری، فرم های تزئینی دوره قاجار، عکسهای قدیمی آلبوم های خانوادگی، چادر و روسری و دیگر اشکال بصری از این دست مواد تشکیل دهنده این بسته ها هستند که در اکثر موارد بدون هیچ خلاقیتی در بطن اثر قرار گرفتهاند.
باید توجه داشت که نفس ارجاع و اشاره به این عناصر در اثر محل ایراد نیست. آنچه استفاده از این عناصر را سطحی و مبتذل میکند کاربرد غیرخلاقانه و نابهنگام آنها بهگونهای بی واسطه و مستقیم و بی هیچ توجیه فرمالی در میان اثراست که در اکثر موارد ساختار فرمی سُست و مبهمی را برمیسازد. چنین رویکردی تمام غنای تاریخی و معنایی عناصر یادشده را کمرنگ کرده و وجهی نمایشی و زینتی به اثر میبخشد.
در سالهای اخیر همزمان با توفیق هنرمندان ایرانی در حراجیهای کریستیز و ساتبیز در دبی و برخی کشورهای اروپایی، شور و تحولی نسبی در بازار هنرهایتجسمی داخلی بهوجود آمده است و مبادلات هنری در گالری ها نسبت به گذشته رنگ و بویجدیتری به خود گرفتهاست. فروش آثار هنرمندان جوان در کنار هنرمندان قدیمیتر که تا پیش از این امید چندانی به کسب درآمد از فروش آثارشان نداشتند، سبب رشد و افزایش عرضه و تقاضای آثار هنری در فضای داخل کشور شده است. در چنین شرایطی بسیاری از هنرمندان برای هرچه سریعتر وارد شدن به چرخه فروش ومبادلات، گوشه چشمی به فرم و محتوای آثار موفق در بازار حراجیها دارند. یعنی بخش عمدهای از همان آثاری که پیشتر از قِبَل استفاده از عناصر آشنای ملی – مذهبی در بازار موقعیتی برای خود دست و پا کردهاند. بدین ترتیب در بسیاری از آثار، استفاده از عناصر یادشده توسط هنرمند نه برمبنای ارتباط ساختارفرمی و محتوایی بلکه به جهت تزریق نشانههایی یادآور مفاهیم ملی و یا مذهبی بهمنظور جلب توجه مخاطب است. نشانه هایی که قرار است برای هنرمند هویتی دست و پا کنند تا از نگاه خریدار، معاصر و با ارزش جلوه کند. بدین قرار اثر هنری صرفاً به کالایی سفارشی و قابل مبادله تنزل می یابد که قرار است هویت ایرانی و اسلامی مارا نمایندگی کند.
چنین آثاری از سوی بسیاری از مخاطبین، خریداران و منتقدین، با تکیه بر انگارههایی چون هنراسلامی یا هنر ایرانی تفسیر و معرفی میشود. برخورداری از چنین هویتی در بیشتر موارد عامل اصلی توجه مخاطبین و مجموعه داران غربی به این آثار است. چراکه هنر و هنرمند ایرانی را با همان مولفههایی به او بازمی شناساندکه از پیش برایش آشنا بودهاست. در واقع هنرمند ایرانی همان هویتی را بازنمایی میکند که از پیش برای او درنظرگرفته شده است. این رویکرد اگزوتیک اغلب سبب میشود هنرمند هیچ ضرورتی را برای برقراری هارمونی میان این عناصر،کلیت اثر و مضمون مورد نظر آن مدنظر قرارندهد و از این رو در بیشتر موارد این آثار سویهای نمایشی به خود میگیرند.
البته آثاری که با این رویه برای خود هویت سازی می کنند در طیف گسترده ای قرار دارند. از یکسو آثاری را می توان بازشناخت که بیشتر در پی برجستهسازی مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران معاصربر مبنای کلیشههای رایج غربی هستند و با تأکید بر موارد حساسیتزایی چون موقعیت زنان در جامعه، تحولات سیاسی و مناقشات فرهنگی، خود را در موقعیت اپوزسیون قرار میدهند و یا با بازسازی نشانههای مربوط به اشکال هنری سنتی و بازههای تاریخی، علاوه بر جهتگیری سیاسی نگاه حسرت آلودی به تاریخ از دست رفته ملی می افکنند.آثاری که امروزه تحت عنوان «چادر آرت» از آن یاد می شود از نمونه های چنین رویکردی هستند.
از سوی دیگر می توان به آثاری اشاره کرد که با تلفیق فرم های مدرنیستی با عناصر بومی و ایرانی- اسلامی شکل گرفتهاند. انتزاعی کردن فضاهای مینیاتوری نقاشی سنتی ایران و استفاده از ابژههای بی ربط معاصر چون شیشه کوکاکولا، برندهای نایکی و آدیداس و … در آن ها و بخش اعظمی از تابلوهای نقاشی- خط، حاصل چنین نگرشی در هنرمعاصر ایران است.
آنچه در این میان مشخص است نگاه سطحی و مبتذل این آثار به مسئله هویت سازی است که نه تنها بر اساس تأمل درونی بر داشتههای تاریخی و فرهنگی ملی و مذهبی ما صورت نگرفته بلکه بر مبنای نگاه بیرونی دیگری (The Other) و صورتبندیهای قوام یافته او شکل گرفته است. انباشت نشانه های ملی – مذهبی در این آثار مسئله «هویت» را که از مفاهیم مؤکد در هنرمعاصر است به کولاژ بی ربط ابژههای اگزوتیک تقلیل می دهد و آن هارا به روکشی جذاب برای جلب نگاه خریداران مبدل می سازد.